هجده ماهگی گلم
رنگین کمان آسمون من سلام فردا من هجده ماهه می شم،چون دخترکم هجده ماه پیش چشمای منو به این دنیا روشن کرد.پارمیسکم،عروسکم ،گلکم... من با تو به دنیا اومدم و با مادر شدن حس زنده بودن رو لمس کردم . امشب فکرم پر شده از هیاهو و استرس. دلهره اینکه فردا باید بری واکسن هجده ماهگی ت رو بزنی و تصور درد کشیدنت من رو دیوانه میکنه از دیروز تا حالا فقط دارم برای فردا دعا میکنم... (پارمیسم از خدا میخوام هیچوقت تو زندگیت درد نکشی) بجز استرس واکسن فردا صبح،امشب دارم به روزای گذشته فکر میکنم به اون نه ماهی که تو وجودم جریان داشتی،به اون همه دردها و سختی های اون دوره،بستری شدن های پشت سرهم تو بیمارستان،اون همه سرم که هر روز باید تزریق میک...
نویسنده :
مامان شیما
12:39